جدول جو
جدول جو

معنی بی چشم و رو - جستجوی لغت در جدول جو

بی چشم و رو
بی حیا، بی شرم، حق ناشناس
تصویری از بی چشم و رو
تصویر بی چشم و رو
فرهنگ فارسی عمید
بی چشم و رو
(چَ / چِ مُ)
سخت بی حیا. کسی که هر چیز را روشن و آشکار با بی ادبی تواند گفت. بی شرم. رک گو. (ازیادداشت بخط مؤلف). بی حیا. (آنندراج) :
بی چشم و روتری ز تو ای باغبان کجاست
گل چیده ای و شرم ز بلبل نکرده ای.
محسن تأثیر (از آنندراج).
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی چشم ورو
تصویر بی چشم ورو
بی حیاء، بی شرم
فرهنگ لغت هوشیار
حق ناشناس، حق نشناس، کورنمک، نمک نشناس
متضاد: حق شناس، بی حیا، بی شرم، گستاخ، وقیح
متضاد: باحیا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
چشم دریده
فرهنگ گویش مازندرانی